به گزارش خبر یار ، فرهاد خالدینیک فعال حوزه سینما در یادداشتی به انیمیشن «یوز» که این روزها در حال اکران است، پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«هرکسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
مولانا
مدتی است که تولید و نمایش فیلمهای انیمیشن ایرانی، رونق گرفته و به این واسطه زمینه آشتی کودکان و نوجوانان با سالنهای سینما فراهم آمده است. کودکانی که تا سالها از داشتن خوراک مناسب فرهنگی محروم بودهاند و حالا به نظر میرسد میتوانند به سینمای ایران و تولیدات سینماییاش امیدوار باشند. این چنین است که کودکان به همراه والدینشان راهی سینماها میشوند تا نشانی از پویایی و زنده بودن سینمای کودک را به رخ بکشند.
انیمیشن «یوز»، محصول مرکز انیمیشن سوره و ویستامدیا، از تازهترین تولیدات سینمای ایران است که این روزها روی پرده نقرهای، توجه علاقهمندان سینما را جلب کرده است. انیمیشنی به نویسندگی و کارگردانی رضا ارژنگی و تهیهکنندگی احسان کاوه. «یوز» قصه ساده و سرراستی دارد. قصه سفر ماجراجویانه یوزپلنگی تپل و تنبل از آن سوی آبها و سرزمین رویاها به سرزمین مادریاش. قصهای که اگر چه در نگاه نخست، لاغر و کم اوج و فرود به نظر میآید ولی وقتی به مخاطب اصلی فیلم توجه کنیم، شاید به نویسنده و کارگردان فیلم حق دهیم که به دنبال تعریف قصهای پیچیده برای مخاطب کودک و خردسال فیلم نباشند. مخاطبی که در سنینی است که بیش از پیچیدگی اثر، جذب سادگی و شیرینی روایت میشود و جذابیتهای سمعی و بصری انیمیشن است که او را در سالن سینما نگه میدارد.
این نکتهای است که ارژنگی به آن اهمیت ویژهای داده و سعی کرده در اولین ساخته سینماییاش با زبان سلیس و همه فهمتری با مخاطب روبهرو شود. این البته مسالهای است که شاید به مذاق مخاطبان بزرگسال فیلم خوش نیاید. بزرگسالانی که طی این سالها همپای فرزندانشان به تماشای انیمیشنهای مختلف داخلی و خارجی نشستهاند و حالا از مشتریان پر و پاقرص این قبیل تولیدات محسوب میشوند.
مهمترین امتیاز «یوز» این است که قصهاش دست روی نکتهای گذاشته که از مهمترین دغدغههای سالهای اخیر ایرانیان بوده است. مساله انقراض قریبالوقوع یوز ایرانی که باعث شده وحدتی جمعی برای احیای دوباره این گونه جانوری شکل بگیرد. یوزی که تصویرش روی پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی نقش بست تا جهانیان نیز از عزم ملی ایرانیان باخبر شوند و ارژنگی چه خوب از این اتفاق در فیلمش سود جسته است. جایی که به بهانه پرداختن به مسابقه فوتبال میان تیمهای ملی ایران و آمریکا، یوز (قهرمان قصه) به هویت اصلی و سرزمین اجدادیاش پی میبرد و تصمیم میگیرد رهسپار ایران شود. اینجاست که مساله مهم دیگری در فیلم بازتاب پیدا میکند. مساله ضرورت شناخت ریشههای آدمی و لزوم بازگشت به هویت فردی، اجتماعی و فرهنگی خویش. هویتی که به نظر میرسد در هیچ کجای دنیا، جز سرزمین مادری به بار نمینشیند. «یوز» داستان این بازگشت و این آگاهی قابل تامل است.
نکته حائز اهمیت در «یوز» استفاده از تکنیکهای سه بعدی در ساخت انیمیشن است که باعث جذابیت هر چه بیشتر تصاویر و واقعیتر جلوه کردن آن است. این مساله به ویژه در هنگام نمایش محل زیست یوزها و طبیعت بینظیر آبشار کشیت در شهداد کرمان به چشم میآید و به جذابیتهای بصری فیلم میافزاید. منطقه فوقالعادهای که با آن همه طراوت و سرزندگی از دل کویری خشک و بیآب و علف، سر بر آورده و شاید خیلی از ایرانیان از وجودش بیخبر باشند.
این چنین است که «یوز» حتی از منظر معرفی مناظر بکر و به تصویر کشیدن طبیعت تماشایی کشورمان میتواند برای مخاطبان خردسال، جالب توجه و آموزنده باشد. در عین حال بهره بردن از لهجه و گویش کرمانی در دوبله فیلم، علاوه بر افزودن به چاشنی طنز اثر، میتواند در نزدیکتر شدن هر چه بیشتر کاراکترها به مخاطب کودک، موثر واقع شود. هچنین استفاده از ترانهها و موسیقی ریتمیک و شاد، این ترکیب را کامل میکند تا مخاطبان فیلم، لحظاتی مفرح، شیرین و دلپذیری را در سالنهای سینما تجربه کنند.
یکی از نقدهای همیشگی بر انیمیشن های ایرانی این است که غالباً از قصه، شخصیتپردازی و تصاویری با حال و هوای ایرانی و سبک زندگی ایرانیان برخوردار نبوده و بیش از اینکه یادآور اتمسفر ایران باشند، شکل و ساختار انیمیشنهای کشورهای دیگر را در ذهن متبادر می کنند. این مسالهای است که در «یوز» به خوبی به آن توجه شده و در اینجا شما با شخصیتها و البته لوکیشنهایی مواجه میشوید که خاستگاهشان ایران است. از محیط زیست گرفته تا خطوط اصلی و فرعی قصه و سایر المانها که به هویت فرهنگی ایرانیان، اشاره ویژهای دارند. امید است که چنین رویکردی در انیمیشنهای آتی سینمایی و تلویزیونی نیز در پیش گرفته شود تا بیش از پیش شاهد رشد و بالندگی صنعت انیمیشن در این مرز و بوم باشیم.»
ندا زنگینه