خبر یار ، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «اسرار مکتوم؛ ناگفتههای دفاع هشتساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» با پژوهش و نگارش محمدحسن محققی بهار ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و یکی از آثار مستند مغفولمانده مربوط به دفاع مقدس است که مصاحبهها و مطالب مهمی درباره جنگ تحمیلی در آن وجود دارد. این کتاب آذرماه ۱۴۰۲ به چاپ سوم رسید.
نویسنده کتاب که خود از نظامیان و فرماندهان سپاه بوده، در این کتاب در پی رسیدن به پاسخهای صریح به چند سوال مشخص بوده و میتوان گفت «اسرار مکتوم» چندمحور مشخص دارد که این محورها انگیزه اصلی تهیه و تولید مصاحبههای آن هستند. ازجمله این محورها میتوان به چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی موضعگیری نهضت آزادی و مخالفتش با ادامه جنگ، تفاوت نگاهها در فرماندهی جنگ، چرایی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پایان جنگ و … اشاره کرد. این میان، ناگفتههای مهم و جالبی هم از دفاع مقدس گفته میشوند و از پشت پرده ناگفتهها و مطالب نسبتاً محرمانه بیرون میآیند.
محمدحسن حقی کتاب را با امام خمینی (ره) شروع کرده که فصلهای مربوط به ایشان و رهبر انقلاب را بهدلیل عدم انجام مصاحبه، با گردآوری از سخنرانیها، مصاحبههای پیشتر انجامشده و اعلام مواضع آنها تدوین کرده است.
در سلسلهمطالبی که منتشر میکنیم، بنا داریم مطالب این کتاب و در واقع همانناگفتههای جنگ را مرور کنیم.
در ادامه قسمت اول این مجموعه «مرور اسرار مکتوم جنگ» را که مربوط به امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب آیتالله سیدعلی خامنهای است، میخوانیم؛
* نامه محرمانه امام به مسئولان نظام که آیتالله هاشمی منتشر کرد
امام خمینی (ره) در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ نامهای به مسئولان عالیرتبه نظام نوشت که اجازه انتشار عمومی آن را نداد. این نامه سالها بعد توسط آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد. امام (ره) در این نامه میگوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرماندههایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزیای نداریم. امام (ره) با اشاره به نامه رضایی، در پیامش خطاب به مسئولان عالیرتبه کشور میگوید همینفرمانده (محسن رضایی) گفته برای ادامه جنگ، توسعه نیروی سپاه باید به ۷ برابر و ارتش به دو و نیم برابر افزایش پیدا کند. همچنین اشاره میکند آقای نخستوزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند.
امام (ره) در این نامه میگوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرماندههایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزیای نداریم این نامه امام (ره) بهطور تلویحی به پایینآمدن روحیه و نبودن انگیزه بین مسئولان و مردم اشاره دارد و در فرازی از آن اشاره شده «مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
امام (ره) در چندفراز از این نامه مینویسد:
«خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حیله و دو رویی ما غریبیم. تو خود یاریمان کن!»
«خداوندا از تو میخواهم هرچه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی.»
بخش پایانی نامه هم که امام (ره) در آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به مسئولان اعلام میکند، دربردارنده یکهشدار درباره چهرههای تندرو است: «مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی، شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند.»
امام خمینی (ره) در ماههای پایانی عمر خود نامه دیگری هم دارد که در آن درباره جنگ اعلام موضع کرده است. ایشان در این نامه که ۵ اسفند ۱۳۶۷ منتشر و به «منشور روحانیت» معروف شد، درباره آرمان جنگ و دفاع مقدس صحبت و با توجه به زمزمههایی که از گوشه و اطراف فضای سیاسیاجتماعی کشور شنیده میشد، یکسوال را مطرح میکند: «راستی مگر فراموش کردهایم که برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است.»
نکته اصلی که دربردارنده نگاه امام (ره) به انقلاب، جنگ و همه مقولههاست هم در این جمله ایشان در همیننامه نهفته است: «تاخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه.»
* حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن
یکی از موضوعات کمتر اشاره شده در جنگ، این است که آیتالله خامنهای و شهید مصطفی چمران ازجمله اولیننفرات و مسئولان «ستاد جنگهای نامنظم» بودند. رهبر انقلاب در بیانات خود در جمع روحانیت استان تهران که ۱۰ آذر ۱۳۶۷ ایراد شده با اشاره به خاطرات خود از روزهای اول جنگ، درباره حضورشان در جبهه جنگ میگویند: «به امام گفتم من خواهش میکنم اجازه بدهید من بروم یا اهواز یا دزفول. بلافاصله گفتند بله شما بروید. مرحوم چمران نشسته بود آنجا. گفت آقا پس به من هم اجازه بدهید بروم. ایشان گفت شما هم بروید. عصر با مرحوم چمران راه افتادیم.»
پس از رسیدن آیتالله خامنهای و شهید چمران به اهواز، گروه جنگهای نامنظم که در آن ایام با نبردهای پارتیزانی، تا حد ممکن جلوی پیشروی نیروهای دشمن را میگرفت، ترتیب یکشبیخون شبانه به دشمن را تدارک میبیند. با آمادهشدن طرح حمله، آیتالله خامنهای به شهید چمران میگویند میخواهند در حمله شرکت کنند و با این پاسخ شهید چمران روبرو میشود: «چه عیب دارد؟»
رهبر انقلاب در این حمله از اسلحه کلاشنیکف استفاده کرده و طبق خاطراتشان که در سخنرانی برای روحانیت استان تهران انجام شده، همان شب اول رسیدن به اهواز از ساعت ۱۲ یا یکِ بامداد وارد منطقه جنگی میشوند.
در شب سوم یا چهارم حضور رهبر انقلاب در اهواز و مناطق اطراف، سرهنگی از لشکر ۹۲ اهواز، نامهای به ایشان داد که در آن درخواست کرده بود شبها برای عملیات با گروه جنگهای نامنظم همراه شود. رهبر انقلاب در بیان این خاطره، ضمن اعلام اینکه از این رفتار منقلب شده، میگویند: «ارتشیها خیلی نشان نمیدادند که در میدان جنگ فداکاری میکنند؛ البته در طول این مدت تا قبل از اینکه سپاه انسجامی پیدا کند و وارد میدان شود، انصافاً کارهای بزرگی انجام دادند.» (صفحه ۶۶)
آیتالله خامنهای جمله مهمی هم درباره وضعیت نامناسب دفاع مردم ایران در روزهای اول جنگ دارند که ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ در بیاناتشان در جمع رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیان شده است. ایشان میگویند: «در این بیابانها نیروهای انسانی دفاعکننده ما به قدری کم بودند که انسان احساس غربت میکرد.»
آیتالله خامنهای در جمع رزمندگان ارتشی؛ روزهای اول جنگ
* وقتی بنیصدر نبود راحت با فرماندهان ارتش کنار میآمدیم
رهبر انقلاب ۲۶ شهریور ۱۳۶۲ درباره سومین سال جنگ، مصاحبه و گفتگویی با صداوسیما داشتند که در آن گفتند در ۹ ماهه اول جنگ، هماهنگی درستی بین نیروهای سپاه و ارتش وجود نداشت و کمتر جلسهای از جلسات شورای عالی دفاع بود که واردش شوند و با اعصاب برانگیخته و فشرده و ناراحتی از آن خارج نشوند.
ایشان در همینمصاحبه میگویند «هماهنگی بین ارتش و سپاه که اصلاً وجود نداشت و برادران نظامیای که آنوقت در رأس کارها بودند، در یگانها، حاضر نبودند با برادرهای سپاه همکاری کنند.» در صحبتهای رهبری در این مصاحبه به این نکته هم اشاره شده که همانزمان، گروههای دیگری بودند که بهخاطر جهتگیریهای سیاسیشان، بهراحتی از ارتش مهمات میگرفتند اما مهماتی به سپاه داده نمیشد. ایشان به این نکته هم اشاره دارند که ناهماهنگی بین ارتش و سپاه، در سطح توده نیروها نبود بلکه در سطح فرماندهی وجود داشت.
نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب در آن مصاحبه با صداوسیما مطرح کردند، درباره حضور بنیصدر و تاثیرش در عدم هماهنگی با ارتش بود. ایشان میگویند «هنگامی که سایه بنیصدر نبود و حضور او و وجودش محسوس نبود، راحت میتوانستیم با فرماندهان کنار بیاییم. من با تیمسار فلاحی و تیمسار ظهیرنژاد صحبت میکردم و اینها قبول میکردند.»
* میخواستیم صدام را ساقط کنیم؟
یکی از پرسشهای مهم و شبهههایی که درباره جنگ ایران و عراق مطرح میشود این است که ایران در پی ساقطکردن صدام بود یا نه؟ رهبر انقلاب در بیاناتی که اشاره کردیم ۱۰ آذر ۶۷ در جمع روحانیت استان تهران داشتند، پاسخ این سوال را اینگونه دادهاند: «اگر بپرسند شما میخواستید رژیم صدام را ساقط کنید چه شد؟ پاسخ این است که ما از آغازی که جنگ بر ما تحمیل شد، به این نیت نبودیم و معنی نداشت کسی که جنگ را بر او تحمیل میکنند برای جنگی که خود او شروع نکرده، هدفی داشته باشد.»
اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایتکاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه میکنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانهمان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آنقدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند ایشان در همانسخنرانی درباره این بحث، این نکته تکمیلی را هم داشتهاند: «هدفی بود که در اثنای جنگ به ملاحظه قوت و قدرت برای ما پیش آمد. بعد هم دیدیم نمیتوانیم و رهایش کردیم.»
* خبرههای مسائل نظامی تخطئهمان میکنند اگر … / دلهایی که بیطرف نیستند
مساله که رهبر انقلاب در سخنرانیها و اعلام موضعهای خود به آن پاسخ دادهاند، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در این زمینه گفته میشود موضع امام خمینی (ره) ماندن سر مرزها بوده است. آیتالله خامنهای در دومینخطبه نماز عید فطر سال ۱۳۶۱ که روز ۳۱ تیر ایراد شد، به این شبهه اینگونه پاسخ دادهاند: «اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایتکاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه میکنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانهمان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آنقدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند.»
آیتالله خامنهای در همینخطبه به اثر تبلیغات منفی عراق و رسانههای غربی، درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره میکنند و میگویند: «امروز که دشمن در ناحیه غرب هنوز بر روی بلندیهای ما قرار گرفته است و از آنها خارج نشده، به مجرد اینکه ما مقداری در خاک عراق برای عمل به مثل، برای جلوگیری از آتش دشمن، برای تادیه خسارتها و غرامتهای خودمان پیش رفتهایم، اینها اعتراض میکنند. دلهایی که بیطرف نیستند، کسانی که یکجانبه مسائل را میبینند، آنهایی که تحت تأثیر ابرقدرتها قرار دارند، به ما اعتراض میکنند؛ اما این اعتراض وارد نیست.»
درباره فتح خرمشهر و ادامه جنگ، در مصاحبه رهبری با صداوسیما در شهریور ۶۲ هم مطالبی هست. ایشان در جمعبندی این بحث میگویند یکی از فواید ادامه جنگ تا این وقت این بود که عراق بهطور قهری و به معنای حقیقی کلمه از شروع تجاوز به ایران پشیمان شد. ایشان میگویند: «روزی که ما خرمشهر را گرفته بودیم، آن روز نه امام و نه احدی از مردم فکر نمیکردند که اینجا جایی است که بایستی ما توقف کنیم. البته امام در آن روز با ورود به خاک عراق موافق نبودند؛ لکن میگفتند لب مرزها بایستید و بجنگید که نظامیها رفتند خدمت امام گفتند چنینچیزی نمیشود. ما اگر بخواهیم لب مرزها بمانیم، تمام نیروی نظامی ما از داخل پوک خواهد شد و فاسد خواهد شد که بعد امام اجازه دادند که در مرزها هم جنگ انجام بگیرد و بعد هم که به اعماق خاک عراق رفتند، اجازه گرفتند از امام. و امام اجازه دادند.»
رهبر انقلاب در آن مصاحبه این نکته را هم بیان کردند که شاید آن روز (پس از فتح خرمشهر) قبول صلح ضررهای داشت که امروز آن ضررها وجود ندارد.
* پیروزی ایران عقب میافتد اگر این کار نشود
آیتالله خامنهای در آبان ۱۳۶۴ طی نامهای به امام خمینی (ره) پیشنهاد تعیین جانشین فرماندهی کل قوا را ارائه کردند که پس از موافقت ایشان، ستاد کل نیروهای مسلح نیز تشکیل شد. رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در پادگان گلف اهواز سخنرانی داشتند که در آن درباره این نامه به امام (ره) این جملات را داشتند: «آنجا من نوشتم خدمت امام که اگر این کارها انجام نگیرد، پیروزی که حق مسلم ملت ایران است، به تأخیر خواهد افتاد.»
ادامه دارد...
صادق وفایی